به وب سايت شخصی برادر مهدي جهان ميهن خوش آمديد - اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً - دوست گرامي خواهشمنداست بعد از بازديد مطالب ارائه طريق فرمائيد هرگونه کپي برداري از اشعار باذکرنام شاعربلامانع است - اشعارشب دوم محرم ورودکاروان به کربلاسروده (جها ن میهن)باسبک های جدید
اشعارشب دوم محرم ورودکاروان به کربلاسروده (جها ن میهن)باسبک های جدید
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

اشعار شب دوم محرم(ورودکاروان به کربلا)

شعرمدح(ورودبه کربلا)

ازدورهاله ای ازنورنمایان است

خبراز آمدن یک کاروان است

کاروانی که همه زیباسرشتند

گوئیاکه همگی اهل بهشتند

خبریست درشهرکوفه غوغاست

می گویندآنکه می آیدپسرزهراست(س)

غوغایی درین کاروان برپاست

جلودارش حسین(ع)فرزندزهراست(س)

پشت سرنمایان گراست ازدور

خانمی بنشسته درکجاوه ای ازنور

وکمی آن طرف ترمادری بی باب

روی دستش کودکی رامی کندخواب

غیورمردانی ازقبیله  بنی هاشم

جنگجویانی چواکبر(ع)وقاسم(ع)

نگهبان کاروانند بادل وجان هردم

وعلمداری که به دست داردپرچم

دختری درحال خواندن نمازنافله

شوروحالی به پاکرده درقافله

ومریضی که بدنش تب داراست

میان بستردعامی کندوبیماراست

هرچه این کاروان نزدیکترمی شد

غم وقصه دردل زینب(س)بیشترمی شد

ولی تانگاه به قامت عباس(ع)می کرد

آرامش رادرخویش احساس می کرد

ذکرلب بانودادم بودام یجیب

رسیدندبه سرزمینی غریب

غربتی که احاطه کرده بودآن دشت

اشک دردیده مولاجمع گشت

گوئیابه زیرلب می خواند دعا

اللهم انی اعوذبک من الکرب والبلا

-----

دراینجامی برندازماسر

دراینجامی کشندبرماخنجر

دراینجامی کنم باچشم نظاره

گلوی اصغرم گردیده پاره

دراینجاپیش چشمان بابا

تن اکبر(ع)گرددارباًارباً

 

****(سینه زنی تک-ورودبه کربلا)

 

سینه زنی تک

 

دوباره بیرق عزا-دوباره شورروضه ها

رسیده بازمحرمت –خوش آمدی به کربلا3

 

دوباره زیرعلمت-می خونم تاازکرمت

امضاءکنی کربلارو-یه سال ماه محرمت

دوباره توی روضه ها-به پاشده شورونوا

برای شاه سرجدا-خوش آمدی به کربلا

کاشکی می شدجان بسپرم-تااسم تورومی برم

دوباره بازمحرمه-نذری هیئت می خورم

باشورواحساس ونوا-مگم که ای خون خدا

خوش آمدی به کربلا

 

اگه چه من شرمنده ام-پیش توسرافکنده ام

چطوربگم ای آقاجون-فقط به عشقت زنده ام

منو مکن آقارها-مکن آقاازخودجدا

خوش آمدی به کربلا

 

شنیده ام یه روزسرت-به پیش چشم مادرت

به پیش چشم خواهرت-بریده اند از پیکرت

شنیده ام عدوی تو-خنجرکشیدبه روی تو

گناه تومگه چی بود-چرابریدگلوی تو

ای شهنشاه نینوا-عزیزقلب مرتضا(ع)

خوش آمدی به کربلا

 

****(سینه زنی سنگین –ورودبه کربلا)

سینه زنی ورودبه کربلا

شکرحق محرمه-دل من پرازغمه

دوباره این دل من-زائری درحرمه(2)

فصل ماتم،میگم هردم،شاه عالم

حسینه(ع)حسینه(ع)حسینه(ع)

یاردلها،عشق زهرا(س)،فقط آقا

حسینه(ع)حسینه(ع)حسینه(ع)

یاحسین(ع)غریب مادر4

روضه ای برپایه-عشق من آقایه

این شبهادل من-توی کربلایه(2)

ذکراین لب،عشق زینب(س)،چیه هرشب

حسینه(ع)حسینه(ع)حسینه(ع)

منم دربان،توئی سلطان،بهترازجان

حسینه(ع)حسینه(ع)حسینه(ع)

خالق نور،سرتاسرشور،امپراطور

حسینه(ع)حسینه(ع)حسینه(ع)

 

یاحسین (ع)غریب مادر4

 

باتومن که خوبم-بی تومن آشوبم

توئی آقافقط-نگارمحبوبم

به تومن می نازم-توذکرآغازم

می خوام پربگیرم-توبال پروازم

به توگیرم،من اسیرم،که امیرم

حسینه(ع)حسینه(ع)حسینه(ع)

سوزوآهم،ای پناهم،پادشاهم

حسینه(ع)حسینه(ع)حسینه(ع)

یاحسین(ع)غریب مادر

 

****(سینه زنی شور-ورودبه کربلا)

سینه زنی شور

وقتی محرم میاد-غم میگیره دلم زیاد

چطوربگم امشب دلم-ازتوآقاحرم می خواد

فدای دست کرمت-بگوکه من می خرمت

دلم رونشکن وبگو-به کربلامی برمت

کرببلا نوای این دل غمگین من

کرببلاعشق من کرببلادین من

حسین(ع)4

لباس سیاه توی تنم-ببین که بازسینه زنم

دعام همینه ببینم-مثل تومن بی کفنم

الهی کربلابشه –نصیب این گدابشه

الهی که به عشق تو-سرزتنم جدابشه

ارباب حسین(ع)بگوبه من  کی سرتوبریده

پاشوببین،که اومده،یه خانومی خمیده

حسین(ع)4

پامی زارم توجنت-وقتی میام به هیئت

توروبه جون زهرا(س)-تنهام نزارقیامت

ای شاه شیب الخضیب-جون دادی اماغریب

ببین زینب(س) می خونه-هردم که ام یجیب

پاشوببین،که خیمه،رفته به غارت حسین(ع)

خواهرتو،داره می ره،اینجااسارت حسین(ع)

حسین(ع)4

غریب مادرحسین(ع)-ای شاه بی سرحسین(ع)

یه جرعه آب ندادند-بی یارویاورحسین(ع)

خواهرت بی قراره-تنت شدپاره پاره

یه جرعه آب ندادند-حتی به شیرخواره

هرمله رحمی  گلویش ،طاقت پیکان ندارد

صبرکن،که اصغرش(ع)،ازتشنگی جان می سپارد

حسین(ع)4



اشعارویژه محرم شب اول مسلم بن عقیل(سروده جهان میهن)
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

شب اول (مسلم(ع))

اشعارمسلم بن عقیل(ع)

شکرلله بازمن میهمان محرمم                  نوکر درگه  پادشاه  عالمم

خون دل خوردم تاامروزکه مشکی پوشم         بارعشقش تاابدمی کشم بردوشم

شدمحرم ماه زینب،ماه خون                     انا لله و  انا الیه راجعون

پرچم وبیرق وروضه هیئت                    گریه هاواشک های مردی درغربت

درحسینیه ها شدعلم  برپا                 عشق مولاتاابددردلم هرجا

عشق مولاست که باز قصه دارم می کند          قصه زینب(س)وکودکان بی قرارم می کند

درمحرم بودکه ما آدم شدیم                نوکردرگه شاه دو عالم شدیم

****

 

امیدحسینم که عازم راهی خطیرم

منتخب دست اربابم به عنوان سفیرم

نامه دادندکوفیان برای توبیا

بیاکه جان راکنیم فدای توبیا

رسیدم به کوفه ومیان ازدحام مردم

به شوق دین حسین(ع)گشته ام گم

آنانکه مارابه این شهردعوت کردند

همگی آن روزبامن بیعت کردند

ولی افسوس مردم این دیاربی وفایند

همگی اهل دروغ ومکروریایند

به وقت نماز مغرب درموج ازدحام

رفتندومهلت ندادندنمازم شودتمام

اینان که اجابت کردندبیعتم

برای یک شب نکرد ند دعوتم

کوچه گردم ومیان کوچه ها می گویم

ای نسیم پیامم برسان به پسرعمویم

بگو که مردم کوفه وفاندارندنیا

ازشماومادرت حیاندارندنیا

هرکه دیدم مشغول کاریست درشهر

هی بهم می گویند نیزه سازیدبیشتر

دختران سنگ هارامی بردندپشت بام

پسران نیزه می سازندباشوق تمام

پیرمردهامشغول تیزکردن شمشیر

پیرزن هامشغول ساختن  تیر

عده ای دارندباشورو  حال

برسرراهت می کنندگودال

خبریست دراین شهرکوفه میا

دلشوره هایم شده بیشترکوفه میار

به فدایت کودکانم ،فرزندان خواهرت

اگرمی توانی نیاور همره خوداصغرت

مردم این شهرحیاندارندنیا

به عهدوپیمان خودوفاندارندمیار

میاکوفه که اکبر(ع) نوجوان است

علی اصغرت(ع)شیرین زبان است

میاکوفه که زینب(س) خارگردد

اسیرفرقه کفار  گردد

میان کوچه های تنگ وتاریک

غروب عمرمسلم گشته نزدیک

به وقت نماز همه پشت سرم

ولی بعداز آن کسی نبوددوروبرم

به جرم اینکه یارپسر زهرایم(س)

بسته اند باطباب  دستهایم

زدارالعماره می بینم سیاهی لشکرت

به گوش من می رسدگریه اصغرت(ع)

به جزطوعه درین شهرمردی نبود

تنهااگرمرامی کشتنددردی نبود

این مردمی که من کردم ملاقات

به دختران خویش می دادندوعده سوغات

بارانی از اشک می بارم به روی دارالعماره

میان قتله گاهم به راهت می کنم نظاره

میابه کوفه که سفیرت تنهاست

از دورقامت رشیدعلمدارت پیداست

این مردمی که من دیدم خناس هستند

یتیمانش  نمک نشناس  هستند

****(سینه زنی –تک )

مسلم (ع)

سفیرحسینم(ع)-غریب وتنها

میون این شهر- اسیرغم ها

مردم کوفه –نامردوپستند

حسین(ع)میاکه-عهدوشکتند

تالحظه  آخرمی گم (میابه کوفه 2)

ای امیر  لشکرمی گم (میابه کوفه2)

ای امیر لشکرمی گم(میابه کوفه2)

برای اصغر(ع)می گم(میابه کوفه2)

برای خواهرمی گم (میابه کوفه 2)

میابه کوفه4

به غیرطوعه – یاری ندارم

به غیرگریه – کاری ندارم

میان کوچه –تشنه آبم

یادتوارباب-گرفته خوابم

می بینم که   غریب وتنهائی(میابه کوفه2)

توقتلگه کنارزهرائی(س) (میابه کوفه2)

خواب می بینم   رونیزهائی (میابه کوفه2)

میابه کوفه4

ببرپیامم – نسیم صحرا

رسان به دست- حسین(ع)زهرا(س)

بگوکه ازاین-دیارحذرکن

هرجابه غیراز-کوفه سفرکن

منتظرندباتیغ وخنجر(میابه کوفه2)

وفاندارند مردم این شهر(میابه کوفه2)

به عهدشون  وفانکردند(میابه کوفه2)

از پیمبر(ص)حیانکردند(میابه کوفه2)

میابه کوفه4

دارالعماره –شدقتلگاهم

تادم آخر- من چشم به راهم

نیاکه جونم-رسیده برلب

تمام قصه م- برای زینب(س)

از کوفه تو  خبرنداری(میابه کوفه2)

رقیه(س)رو  باخودنیاری(میابه کوفه2)

ششماهه روباخودنیاری (میابه کوفه2)

میابه کوفه 4

****(شعرسینه زنی سنگین)

سینه زنی سنگین مسلم(ع)

 

کوفه میا کوفه میا-4

ای شاه کل عالمین-ارباب من مولاحسین(ع)

توروبجان مرتضا(ع)-کوفه میاکوفه میا

توشهرکوفه همگی بیعت شکستند

برای جنگ باشمامنتظرهستند

این مردمی که من  دیدم حیاندارند

عهدشون وشکستن وخیلی پستند

کوفه میا کوفه میا-4

توروبخاطرزینب(س)-ازکوفیان حذرنما

بجانب دیگه بور-حذرازین سفرنما

سفیرتو ،توشهرکوفه تنهاست

توکوچه ها ذکرلبش یازهراست (س)

به روی دارالعماره می گم من

کوفه میا،کوفی بی شرم وحیاست

کوفه میا کوفه میا-4

منم آقااسیرتو-پابندم ومن گیرتو

میابه کوفه ای حسین(ع) – تنهاشده سفیرتو

به روی دارالعماره بی سرشدم

افتادم وچوغنچه ای پرپرشدم

میان کوچه های غمبار کوفه

برس به دادم که بی یاورشدم

کوفه میا کوفه میا-4

تواین چندروزه آقاجان-دلم شده براتوتنگ

کوفه میاکوفه میا-جمع کردندآقاخیلی سنگ

این کوفیان بددهنند-بمامی گن چه ناسزا

توروبجان فاطمه(س) کوفه میاکوفه میا

هرکی رودیدم آقاجون به من می داددشنام

یه عده ای سنگ می زدندبه سمتم ازپشت بام

به عهدشون وفانکردند مردم  کوفه

کوفه نیااینه حسین(ع)ذکرلب من مدام

کوفه میا کوفه میا-4

عمریه توزینبیون(س)-می خونم که ای آقاجون

توروبجان مادرت-به کربلامون برسون

دارم می میرم ندیدم-حریم باصفای تو

میشه ببینم رسیدم-یه روزبه کربلای تو

تابه ابدهستم آقا من زیردین

فقط می گم ارباب من هست حسین(ع)

میشه یک باربارفقاسینه زنم

توکربلامیون بین الحر مین

کوفه میا کوفه میا-4

****(شعرسینه زنی شور)

سینه زنی شور(مسلم (ع))

میابه کوفه پسرعمو-نقشه کشیده برات عدو

خنجراشون وتیزکردند- برا بردیدن گلو

کوفه –دیارمحنت

کوفه – سرتاسرغربت

کوفه-ای بی محبت

کوفه – طلوع غم هاست

کوفه –مردی که تنهاست

کوفه – به فکرآقاست

کوفه نیا(حسین جان 3)

کوفی وفا(ندارد 3)

کوفی بی مروت(مروت3)

شرم وحیا(ندارد3)

کوفه نیاحسین (ع)حان4

هرکی رودیدم تواین شهر

جمع کرده نیزه بیشتر

اگه میشه نیار تو

باخودعلی اصغر(ع)

کوفه – دیارغربت

کوفه- شکسته حرمت

کوفه –ای بی مروت

کوفه-وفانداره

کوفه –حیانداره

کوفه-صفانداره

کوفه نیا(حسین جان 3)

کوفی وفا(ندارد 3)

کوفی بی مروت(مروت3)

شرم وحیا(ندارد3)

کوفه نیاحسین (ع)حان4

اینان همانان که-آتیش به خانه زدن

پیش بابات مادرتو-باتازیانه زدن

کوفه – غربت می باره

کوفه –حیانداره

کوفه – صفانداره

کوفه –شمشیرخنجر

کوفه-امام بی سر

کوفه-گریه اصغر(ع)

کوفه نیا(حسین جان 3)

کوفی وفا(ندارد 3)

کوفی بی مروت(مروت3)

شرم وحیا(ندارد3)

کوفه نیاحسین (ع)حان4

تشنه بودم ندادندآبم

ازقصه تومن کبابم

روی دارالعماره آقا

دائم فکرطفل ربابم

کوفه –شده خنجر

کوفه –نیاری اصغر(ع)

که او-می گرده بی سر

کوفه نیا(حسین جان 3)

کوفی وفا(ندارد 3)

کوفی بی مروت(مروت3)

شرم وحیا(ندارد3)

کوفه نیاحسین (ع)حان4

 

****(شعرسینه زنی شور)

شور

باسوزوگریه وزاری –برامن آقاکن کاری

می میرم توعزاداری 2

دلم گرفته ازغمت- چی میشه تومحرمت

بیام من تابه حرمت 2

دلتنگم- آهنگم-شدنام زیبای تو

میمیرم-امیرم-نبینم کربلای تو

مولانا،مولانا-مولانایاحسین(ع)4

مجلست وادی محبت-هرکی میادتوی هیئت

بی شک مزدش میشه جنت2

اربابی وکارتوسروری –نوکرموکارمن نوکری

زندگیم باتومیشه حیدری(ع)2

توشاهی –پناهی –درپناهت درامانم

می نازم-سربازم-درقصرتومن دربانم

مولانا،مولانا-مولانایاحسین(ع)4

می گی چرامعجرنداری-ازدل من توخبرنداری

زخم سرت می خوام ببندم-چراداداش توسرنداری

برادر-ای بی سر-رحمی کن برخواهر

توبنگر-که مادر-اومده دست به کمر

مولانا،مولانا-مولانایاحسین(ع)4

توهیئت من بازهوائی میشم-باعشق تومن خدائی میشم

هرشب میون سنیه زنی ها

توهیئت من کربلائی میشم

میمیرم-دلگیرم-براشاهی که بی سرهست

مهربون-آقاجون-نوکرهمیشه یک نوکرهست

مولانا،مولانا-مولانایاحسین(ع)4

****



اشعارشب اول ماه محرم(مسلم بن عقیل(ع)سروده شاعرومداح اهل بیت برادرحاج مهدی جهان(میهن)
  • مربوط به موضوع » <-CategoryName->

اشعارشب اول ماه محرم(مسلم بن عقیل(ع)سروده شاعرومداح اهل بیت برادرحاج مهدی جهان(میهن)

شب اول (مسلم(ع))

اشعارمسلم بن عقیل(ع)

شکرلله بازمن میهمان محرمم                  نوکر درگه  پادشاه  عالمم

خون دل خوردم تاامروزکه مشکی پوشم         بارعشقش تاابدمی کشم بردوشم

شدمحرم ماه زینب،ماه خون                     انا لله و  انا الیه راجعون

پرچم وبیرق وروضه هیئت                    گریه هاواشک های مردی درغربت

درحسینیه ها شدعلم  برپا                عشق مولاتاابددردلم هرجا

عشق مولاست که باز قصه دارم می کند         قصه زینب(س)وکودکان بی قرارم می کند

درمحرم بودکه ما آدم شدیم                نوکردرگه شاه دو عالم شدیم

 

سروده شاعرومداح اهل بیت برادرحاج مهدی جهان(میهن)

****

 

امیدحسینم که عازم راهی خطیرم

منتخب دست اربابم به عنوان سفیرم

نامه دادندکوفیان برای توبیا

بیاکه جان راکنیم فدای توبیا

رسیدم به کوفه ومیان ازدحام مردم

به شوق دین حسین(ع)گشته ام گم

آنانکه مارابه این شهردعوت کردند

همگی آن روزبامن بیعت کردند

ولی افسوس مردم این دیاربی وفایند

همگی اهل دروغ ومکروریایند

به وقت نماز مغرب درموج ازدحام

رفتندومهلت ندادندنمازم شودتمام

اینان که اجابت کردندبیعتم

برای یک شب نکرد ند دعوتم

کوچه گردم ومیان کوچه ها می گویم

ای نسیم پیامم برسان به پسرعمویم

بگو که مردم کوفه وفاندارندنیا

ازشماومادرت حیاندارندنیا

هرکه دیدم مشغول کاریست درشهر

هی بهم می گویند نیزه سازیدبیشتر

دختران سنگ هارامی بردندپشت بام

پسران نیزه می سازندباشوق تمام

پیرمردهامشغول تیزکردن شمشیر

پیرزن هامشغول ساختن  تیر

عده ای دارندباشورو  حال

برسرراهت می کنندگودال

خبریست دراین شهرکوفه میا

دلشوره هایم شده بیشترکوفه میار

به فدایت کودکانم ،فرزندان خواهرت

اگرمی توانی نیاور همره خوداصغرت

مردم این شهرحیاندارندنیا

به عهدوپیمان خودوفاندارندمیار

میاکوفه که اکبر(ع) نوجوان است

علی اصغرت(ع)شیرین زبان است

میاکوفه که زینب(س) خارگردد

اسیرفرقه کفار  گردد

میان کوچه های تنگ وتاریک

غروب عمرمسلم گشته نزدیک

به وقت نماز همه پشت سرم

ولی بعداز آن کسی نبوددوروبرم

به جرم اینکه یارپسر زهرایم(س)

بسته اند باطباب  دستهایم

زدارالعماره می بینم سیاهی لشکرت

به گوش من می رسدگریه اصغرت(ع)

به جزطوعه درین شهرمردی نبود

تنهااگرمرامی کشتنددردی نبود

این مردمی که من کردم ملاقات

به دختران خویش می دادندوعده سوغات

بارانی از اشک می بارم به روی دارالعماره

میان قتله گاهم به راهت می کنم نظاره

میابه کوفه که سفیرت تنهاست

از دورقامت رشیدعلمدارت پیداست

این مردمی که من دیدم خناس هستند

یتیمانش  نمک نشناس  هستند

 

سروده شاعرومداح اهل بیت برادرحاج مهدی جهان(میهن)

 

 

****(سینه زنی –تک )

مسلم (ع)

سفیرحسینم(ع)-غریب وتنها

میون این شهر- اسیرغم ها

مردم کوفه –نامردوپستند

حسین(ع)میاکه-عهدوشکتند

تالحظه  آخرمی گم (میابه کوفه 2)

ای امیر  لشکرمی گم (میابه کوفه2)

ای امیر لشکرمی گم(میابه کوفه2)

برای اصغر(ع)می گم(میابه کوفه2)

برای خواهرمی گم (میابه کوفه 2)

میابه کوفه4

به غیرطوعه – یاری ندارم

به غیرگریه – کاری ندارم

میان کوچه –تشنه آبم

یادتوارباب-گرفته خوابم

می بینم که   غریب وتنهائی(میابه کوفه2)

توقتلگه کنارزهرائی(س) (میابه کوفه2)

خواب می بینم   رونیزهائی (میابه کوفه2)

میابه کوفه4

ببرپیامم – نسیم صحرا

رسان به دست- حسین(ع)زهرا(س)

بگوکه ازاین-دیارحذرکن

هرجابه غیراز-کوفه سفرکن

منتظرندباتیغ وخنجر(میابه کوفه2)

وفاندارند مردم این شهر(میابه کوفه2)

به عهدشون  وفانکردند(میابه کوفه2)

از پیمبر(ص)حیانکردند(میابه کوفه2)

میابه کوفه4

دارالعماره –شدقتلگاهم

تادم آخر- من چشم به راهم

نیاکه جونم-رسیده برلب

تمام قصه م- برای زینب(س)

از کوفه تو  خبرنداری(میابه کوفه2)

رقیه(س)رو  باخودنیاری(میابه کوفه2)

ششماهه روباخودنیاری (میابه کوفه2)

میابه کوفه

 

سروده شاعرومداح اهل بیت برادرحاج مهدی جهان(میهن)

 

 

 

****(شعرسینه زنی سنگین)

سینه زنی سنگین مسلم(ع)

 

کوفه میا کوفه میا-4

ای شاه کل عالمین-ارباب من مولاحسین(ع)

توروبجان مرتضا(ع)-کوفه میاکوفه میا

توشهرکوفه همگی بیعت شکستند

برای جنگ باشمامنتظرهستند

این مردمی که من  دیدم حیاندارند

عهدشون وشکستن وخیلی پستند

کوفه میا کوفه میا-4

توروبخاطرزینب(س)-ازکوفیان حذرنما

بجانب دیگه بور-حذرازین سفرنما

سفیرتو ،توشهرکوفه تنهاست

توکوچه ها ذکرلبش یازهراست (س)

به روی دارالعماره می گم من

کوفه میا،کوفی بی شرم وحیاست

کوفه میا کوفه میا-4

منم آقااسیرتو-پابندم ومن گیرتو

میابه کوفه ای حسین(ع) – تنهاشده سفیرتو

به روی دارالعماره بی سرشدم

افتادم وچوغنچه ای پرپرشدم

میان کوچه های غمبار کوفه

برس به دادم که بی یاورشدم

کوفه میا کوفه میا-4

تواین چندروزه آقاجان-دلم شده براتوتنگ

کوفه میاکوفه میا-جمع کردندآقاخیلی سنگ

این کوفیان بددهنند-بمامی گن چه ناسزا

توروبجان فاطمه(س) کوفه میاکوفه میا

هرکی رودیدم آقاجون به من می داددشنام

یه عده ای سنگ می زدندبه سمتم ازپشت بام

به عهدشون وفانکردند مردم  کوفه

کوفه نیااینه حسین(ع)ذکرلب من مدام

کوفه میا کوفه میا-4

عمریه توزینبیون(س)-می خونم که ای آقاجون

توروبجان مادرت-به کربلامون برسون

دارم می میرم ندیدم-حریم باصفای تو

میشه ببینم رسیدم-یه روزبه کربلای تو

تابه ابدهستم آقا من زیردین

فقط می گم ارباب من هست حسین(ع)

میشه یک باربارفقاسینه زنم

توکربلامیون بین الحر مین

کوفه میا کوفه میا-

 

سروده شاعرومداح اهل بیت برادرحاج مهدی جهان(میهن)

 

 

****(شعرسینه زنی شور)

سینه زنی شور(مسلم (ع))

میابه کوفه پسرعمو-نقشه کشیده برات عدو

خنجراشون وتیزکردند- برا بردیدن گلو

کوفه –دیارمحنت

کوفه – سرتاسرغربت

کوفه-ای بی محبت

کوفه – طلوع غم هاست

کوفه –مردی که تنهاست

کوفه – به فکرآقاست

کوفه نیا(حسین جان 3)

کوفی وفا(ندارد 3)

کوفی بی مروت(مروت3)

شرم وحیا(ندارد3)

کوفه نیاحسین (ع)حان4

هرکی رودیدم تواین شهر

جمع کرده نیزه بیشتر

اگه میشه نیار تو

باخودعلی اصغر(ع)

کوفه – دیارغربت

کوفه- شکسته حرمت

کوفه –ای بی مروت

کوفه-وفانداره

کوفه –حیانداره

کوفه-صفانداره

کوفه نیا(حسین جان 3)

کوفی وفا(ندارد 3)

کوفی بی مروت(مروت3)

شرم وحیا(ندارد3)

کوفه نیاحسین (ع)حان4

اینان همانان که-آتیش به خانه زدن

پیش بابات مادرتو-باتازیانه زدن

کوفه – غربت می باره

کوفه –حیانداره

کوفه – صفانداره

کوفه –شمشیرخنجر

کوفه-امام بی سر

کوفه-گریه اصغر(ع)

کوفه نیا(حسین جان 3)

کوفی وفا(ندارد 3)

کوفی بی مروت(مروت3)

شرم وحیا(ندارد3)

کوفه نیاحسین (ع)حان4

تشنه بودم ندادندآبم

ازقصه تومن کبابم

روی دارالعماره آقا

دائم فکرطفل ربابم

کوفه –شده خنجر

کوفه –نیاری اصغر(ع)

که او-می گرده بی سر

کوفه نیا(حسین جان 3)

کوفی وفا(ندارد 3)

کوفی بی مروت(مروت3)

شرم وحیا(ندارد3)

کوفه نیاحسین (ع)حان4

 

سروده شاعرومداح اهل بیت برادرحاج مهدی جهان(میهن)